سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرستوی مهاجر

وایسا دنیا جمعه 86/1/31 ساعت 7:58 عصر

 

 

 

 

 

 

 

سلامبر سنگ قبر من بنویسید خسته بود، اهل زمین نبود نمازش شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود، تنها از این نظر که سراپا شکسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید پاک بود، چشمان او دائما از اشک شسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید این درخت عمری برای هر تبر تیشه و دسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود

 

چه کردی با من؟...

 

میخواهم بنویسم...اما از چه؟ از کی؟ و برای چی؟...

 

وجود ملتهبم در انتظار گذشت لحظه هاست...

 

اما برای شنیدن چه کلامی؟...

 

می خواهم بنویسم...

 

از تو..

 

از این نیامدن و قصد رفتن کردنت..

 

می خواهم بنویسم اما دستهایم می لرزد...

 

چه کردی با من؟...

 

چه خواستم ز تو که دریغ میکنی؟چه خواستی که نکردم؟...

 

غم نبودنت به جانم نیشتر میزند اما درمانی نیست که به مقابلش روم...

 

آخر تو تنها امید بودی تنها دعای شبانه ام...

 

می خواهم بنویسم...

 

از چشمانی خیس و دلی در اندوه نشسته از آرزوها و دعا های بیهوده..

 

هنوز دستانم میلرزد اما باز هم می خواهم عقده نشکفته ی دل را با نوشتن باز کنم..

 

نمی نویسم چگونه می پرستمت...

 

می نویسم که مردنم را در پایت باور نداری...

 

می نویسم که من همان جزیره متروک بودم...

 

ای که بی من قصد رفتن می کنی...

 

می خواهم بنویسم اما چه سود؟!تو که نخوانده دوررش می اندازی..

 

چه سود از نوشتن وقتی گریه هایم نتوانست تو را از رفتن باز دارد..

 

دیگر نمی خواهم بنویسم ...

 

دیگر نمی خواهم بگویم چه قول ها دادی و چه قسم ها خوردی...

 

نمی خواهم بنویسم که چگونه دستی که به نیاز بسویت دراز شده بود رد کردی...

 

نمی خواهم بنویسم که می توانی فراموش کنی ...

 

اما نا نوشته می دانی که هرگز فراموش نخواهم کرد...

 

********

نیا...وایسا دنیا...............من میخوام پیاده شم !

 

 

نمیخوام در به در پیچ و خم این جاده شم

 

واسه آتیش همه یه هیزم آواره شم

 

جای موجود کر و خالی پر افاده شم

 

وایسا دنیا...وایسا دنیا..من میخوام پیاده شم

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی


نوشته شده توسط: طوفان


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

نام تو
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
5702


:: بازدیدهای امروز ::
12


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

پرستوی مهاجر

:: لینک به وبلاگ ::

پرستوی مهاجر


:: آرشیو ::

تابستان 1386
بهار 1386



:: خبرنامه ::